عزیزم غصه نخور تمام میشن قصه ها یک روزی.
تو اشک میریزی و من نمیتوانم کاری بکنم
تو غصه میخوری و من نمیتوانم کاری بکنم
جز دعا
دستهایم را به سمت اسمان دراز میکنم و بر این اسمان نظاره میکنم
خدایا...
اسمان خجل میشود از حرمت چشمانت و این همه زیبایی!
سرش را پایین می اندازد و به ارامی گذر میکند.
اکنون شب است.
شبی خالی از ستاره!
پس ستاره ها کجایند؟
اسمان فریاد میزند امشب شب سکوت است.
ستاره ها هم غصه دارند از غصه عزیز تو و حال که چشمان ان عزیز نورش را اشکهایش گرفته است.
ستار ها هم شرمنده میشوند که نوری بتابند و به حرمت ان سکوت میکنند.
آری سکوت بهترین کار است .
پس من هم سکوت میکنم و دعا میکنم که این قصه تلخه غصه یک روز به پایان برسد.
سلام دوست عزیزم
از مطالبت لذت بردم
وبلاگ جدید بازار عشق شروع به کار کرد منتظر حظور گرو و سبزتان هستم
این نیز بگذرد....
دوست عزیز خیلی زیبا گفتی خیلی جالب است
سلام
وبلاگ بسیار خوبی دارید . به ماهم سربزنید . خوشحال می شویم .
راستی اگر موافقید در قسمت نظرات بنویسید تا با هم تبادل لینک یا لوگو کنیم
از وبلاگ خوبت بسیار ممنون هستم .
خدانگهدارتان
سلام
وبلاگ جالبی داری . امیدوارم تو کارت موفق بشی . به ماهم یه سر بزن . راستی می خواستم نظرت را در مورد تبادل لینک یا لوگو بدانم . اگر موافقی در قسمت نظرات بنویس .
با تشکر
بای
با نام اهورا
سلام
امیدوارم هر جاهستی سالم باشی
بسیار زیبا و دلنشین بود
با اجازه سرورم از روی ان یکنسخه کپی کردم
باز از زحماتت سژاسگزارم
باز مزاحم میشود تا دوباره از وجود سبزت استفاده کنم
منتظر نوشتار زیبا وجدیدت هستم
دوستدار و یارت اگر قابل بودیم
سیاوش کوچیک وخاک پایت
بدرود ای یار عزیز
اهورا مزدا یارت
وبلاگ جالبی داری
از مطالبت لذت بردم
محمد کجا هستی تو