در راهم
در راهم کوله بارم همه عشق
شادیم همراه من
تکیه گاهم همه او
توشه ی راهم همه رنج
راهم اما بی پایان نیست
می رسم روزی آخر این خط سفید
چون خدایم با من است ، غصه ام از بهر چیست؟
همچنان در راهم
گاهی در راه می شوم خسته و زار
می گشایم کوله بار ، می کنم من یاد او.
تا بگیرد آرام پای خسته ، قلب زار
می کنم قسمت شادیم را با بهار .
رنج این راه گرچه بسیار است
اما پیمودن راه آسان است.
در راهم کوله بارم همه عشق
شادیم همراه من
تکیه گاهم همه او
توشه ی راهم همه رنج