اشکی بی قرار
اشکی بی قرار

اشکی بی قرار

 

 

کنار هر قطره ی اشکم هزار خاطره دفن

اینقدر خاطره داری که گویی قدر یک قرن

 

گلو می سوزه از عشقت ,عشقی که مثل زهره

ولی بی عشق تو هر دم خنده با لبهای من قهره

 

درست با منی اما به این بودن نیازارم

تو که حتی با چشماتم نمیگی اه دوست دارم

 

اگه گفتی دوست دارم فقط بازی لبهات بود

مگر نه رنگ خود خواهی نشست توی چشمات بود

 

هر چی عشق توی دنیا من می خواستم مال ماشه

اما تو هیچ وقت نذاشتی بین مون غصه نباشه

 

فکر می کردم با یک بوسه با تو هم خونه می مونم

نمی دونستم نمیشه آخه بی تو نمی تونم

 

گله میکنم من ازتو ,ازتو که این همه بی رحمی

هزار بار مردم از عشقت تو که هیچ وقت نمی فهمی

گله میکنم من ازتو ,ازتو که این همه بی رحمی

هزار بار مردم از عشقت تو که هیچ وقت نمی فهمی

 

چشام هم زاده اشک و خون دلم همسایه ی آه

زمونه گرگ و عشق تو شبیه مکر روباه

 

شدم چوپانه ساده لوح کناره گله ی احساس

چه رسمی داره این گله سر چنگال گرگ دواس

 

تو اینقدر خواستنی هستی که این گله نمی فهمه

اگر لبخند به لب داری دلت از سنگ و بی رحمه

 

ببخش خوبم اگه این عشق حیله ی تو رو روکرد

نفرین به دل ساده که به چنگال تو خون کرد

**********

هر چی عشق توی دنیا من می خواستم مال ماشه

اما تو هیچ وقت نذاشتی بین مون غصه نباشه

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد